به گزارش روابط عمومی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، بیست و ششمین محفل عصرنشینی هنر و اندیشه دیدار» به نقد و تحلیل مجموعه مستندایران» به بهانه یادبود مرحوم حمید مجتهدی به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی به صورت مجازی و با حضور حسن صنوبری منتقد هنری و محمدحسن یادگاری، مستندساز سه شنبه ۲۸ تیرماه برگزار شد.
در ابتدای این نشست حسن صنوبری، مجتهدی را مستندسازی متمایز و شاخص معرفی کرد و گفت: مجتهدی و امثال او در ایدئولوژی و قالبهای ی خاصی نمیگنجند، او و امثال او کسانی هستند که ایران را دوست دارند، برای ایران تلاش میکنند و مسئله آنها بدون هیچ نگاه بیرونی، خودِ خودِ ایران است. وی افزود: به همین جهت این وظیفه ما و نهادهای فرهنگی است که این اشخاص را بشناسیم و به بازتولید آنها فکر کنیم.
صنوبری با بیان اینکه نوع مواجهه و برخورد ما با خودِ ایران مسئله و وظیفه بعدی ماست، ادامه داد: خیلی از کشورها سرمایه تمدنی که ما داریم را ندارند و بنابر همین مسئله است که همه ایرانیان دو وظیفه حفظ و حراست و معرفی این میراث را باید بر عهده بگیرند. وی ادامه داد: به نظرم آقای حمید مجتهدی با مستند ایران در راستای هر دو این وظایف حرکت کرده است یعنی هم وارد معرفی شکوه و تمدن ایران شده و هم به حفظ و حراست آن پرداخته است.
این منتقد هنری با بیان اینکه ثبت آثار به لحاظ فرهنگی و هنری سبب ثبت جدیتر آنها به لحاظ حقوقی و قانونی میشود، عنوان داشت: برای مثال من میتوانم بروم پیش یک مقام مسئول و مستند ایران را به او نشان بدهم و از او مطالبه کنم که در این بیست سال برای آن اثر تاریخی یا هنری چه کرده است.
صنوبری: مسئله مستند ایران، تمدن است
صنوبری ضمن اشاره به ریتم کند این مستند، به بیان علت آن پرداخت و گفت: مسئله حمید مجتهدی به نظرم این بوده که من نمیخواهم به تو (مخاطب) حس بدهم بلکه میخواهم به تو معنا بدهم و نشان بدهم که ایران به چه معناست و عمق داستان را به تو نشان بدهم.
وی در خصوص نوع نگاه مستند ایران نیز گفت: سوال این است که این مستند چطور میبیند؟ این مستند از بالا میبیند چرا که مسئلهاش، مسئله جزئی نیست بلکه مسئله تمدن است و نگاهش به هر شهر را از بالا شروع میکند. اگر دوربین حمید مجتهدی در همان بالا میماند میشد گفت که مسئله مستند، جغرافیاست ولی دوربین پایین نیز میآید و به همین دلیل است که می توان گفت این مستند مسئلهاش را، جغرافیا به علاوه تاریخ، فرهنگ و معماری و جزئیات قرار میدهد.
صنوبری نگاه مجتهدی را تمدنی خواند و ادامه داد: این مستند به مخاطبش می گوید که من میخواهم تمدن ایران را به تو نشان بدهم آن هم فارغ از این جزئیات که چه اتفاقی در حال رقم خوردن است.
صنوبری ادامه داد: به عنوان یک رسانه و یک اثر هنری این مستند توجه ما را از تهران به همه ایران میبرد چرا که یک مستند اگر با نگاه مملکتی یا کشوری بخواهد ساخته شود ایران ناگزیر در تهران خلاصه می شود ولی وقتی که بحث وطنی میشود، ایران نه تهران بلکه همه ایران میشود.
وی با بیان اینکه نگاه حمید مجتهدی و حضور او، یک حضور توریستی نیست، اظهار داشت: داریوش شایگان در کتاب آسیا در برابر غرب همین را میگوید که سرگرمی آخرین وجه تنزل یک فرهنگ است که در آن حاضر است برای ی توریست دست به هر کاری بزند و معابد و معابر در آن صرفاً برای مصارف خارجی و تماشا کردن است.
وی در پایان عنوان داشت: وقتی نگاه توریستی باشد میخواهد هر چیزی حتی تاریخ و تمدن را مصرف کند ولی نگاه مجتهدی، نگاهی است که ادب دارد و عظمت را میتوان در این نگاه دید. ارزشمندی حمید مجتهدی از این جهت است که این مملکت عظیم و زیباییهای شگفت و عظیم و بزرگ را سعی کرده با عظمت در نگاه ببیند.
یادگاری: مستند ایران، ریشه در مفهموم وطن» دارد
در ادامه این نشست، محمدحسن یادگاری مستندساز، علاقهمندیاش را به مستند مدیون تصاویر زیبای مستند ایران در اوایل دهه ۸۰ و اوج نوجوانی دانست و گفت: این نوع مستندها در شکل گیری شخصیت افراد بسیار تاثیرگذار هستند.
وی با بیان اینکه پیش از بحث در خصوص این مستند، باید سه واژه را از همدیگر تفکیک و تعریف کرد، ادامه داد: این سه واژه کشور»، مملکت» و وطن» هستند.
وی افزود: کشور، به مقولههای اجتماعی و ی یا به تعبیری به مباحث روز میپردازد و خیلی ژئوپلوتیک است؛ ممکلت، بحثهای اجتماعی و اقتصادی در آن دیده میشود و هر دو مواردی که مورد اشاره قرار گرفت تولیدات رسانهای خاص خودشان را دارند؛ مثلاً به نظرم خبر در خدمت ممکلت است، گزارشهایی از هیئت دولت یا تبلیغات پروپاگاندایی متعلق به مفهوم کشور است ولی به نظرم ما فضای دیگری به اسم وطن را داریم که هم حوزه فرهنگ و هنر و هم دو حوزهای که به آنها اشاره شد را پوشش میدهد.
این مستندساز ادامه داد: مستند ایران با آنکه در زمان خودش محدودیتهای زیادی به لحاظ امکانات داشته است ولی تصویربرداریهای بسیار نابی دارد. فارغ از اینکه تصاویر این مستند از مستندهای انتخاباتی گرفته تا اعیاد دینی و ملی ما به کار میآید به نظرم این تصاویر بدیع از دو چیز نشات میگیرد که یکی کار تمیز و بابرکت است و دوم اینکه ریشه اش را از آن وطن و نه مملکت و کشور میگیرد.
وی اضافه کرد: اگر بخواهم به صورت فرم و ژانر نیز کارهایی که برای وطن هست را تقسیم کنم میگویم که یا کارتاریخی است و به زوایای تاریخی یک رخداد میپردازد یا جغرافیایی است مثل کاری که آقای جواد قارایی انجام میدهد و یا ترکیب این دو است که مستند ایران را میتوان در این دسته قرار داد چرا که در مرز تاریخ و جغرافیا حرکت میکند. از آن طرف یک مستند میتواند به ابعاد فرهنگی یک قوم یا ملیت بپردازد که کار آقای قارایی از این جنس است.
یادگاری با بیان اینکه میتوان در کنار سه ژانر تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی، ژانر دیگری را نیز قرار داد، گفت: میتوان ژانر دیگری را نیز در این قالب جای داد که پرتره» است. پرتره از افرادی که در خدمت این وطن بودهاند و تاریخ و جغرافیا و فرهنگ را در درون خودشان داشتهاند. این چهار ژانر در خدمت اهداف ریشهای یک کشور یا قومیت میتوانند قرار بگیرند.
وی ادامه داد: اگر بخواهم در خصوص تکنیک این مستند صحبت کنم باید بگویم که ما در تاریخ مستند ایران، مستندی با عنوان باد صبا» را داریم که به دعوت دربار ایران برای ساخت این مستند میآیند و اتفاقاً دعوا بر سر این بوده که این مستند وطن باشد یا ممکلت، چرا که شاه یا دربار میخواهد که حتماً آقای آلبر لاموریس سد کرج را به عنوان صنعت جدیدی که میتوانسته قدرت ایران را تبلیغ کند حتما تصویربرداری کند. نکته اینجاست که شما دست آخر در این کار وطن را نمیبینید و نهایتاً ممکن است مملکت را حس کنید.
یادگاری در ادامه به مجموعه سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» نادر ابراهیمی اشاره کرد و گفت: این اثر یک کار داستانی است ولی کاملاً مستند است که نه تصویر پروپاگاندایی و نه تصویر کشور و مملکت بلکه تصویر کف خیابان و تصویر ریشه دار وطن را نشان میدهد و در نقاطی نیز آگاهی ی و اجتماعی به مخاطب میدهد.
وی با بیان اینکه حرکت ما به سمت مستند خیلی دیر اتفاق افتاد و با مشکلات فراوانی نیز روبرو بود، گفت: سوای بحث مستند، ما باید به سمت آیسازی، نمادسازی و تصویرسازی ذهنی حرکت کنیم، مدیران ما به این فکر نمیکنند که همین آیهاست که جامعه را زنده نگه میدارد. کسی که بخواهد برای کشورش فداکاری کند باید اگر تصویر یک آرمان را دیده باشد، یا اگر ندیده حداقل شخصاً تصویرسازی کرده باشد که جامعه آمریکا نمونه همین مورد است که قهرمان ندارد ولی برای خودش در قالبهایی چون کمیک، قهرمان میسازد. آقای مجتهدی این را فهمیده بود.